اما «احترامگذاشتن، مداراکردن و توجهکردن» به خواستههای پدر و مادر همسرمان، «اطاعتکردن» و «بردگی» نیست.
روانشناسان معتقدند اگر مادرزن و داماد و مادر شوهر و عروس به رفتارهایی که حساسیت طرف مقابل را بر میانگیزد آگاه باشند و برای لحظاتی که در کنار هم هستند این رفتارها را انجام ندهند، بسیاری از مشکلات برطرف میشود.
«برای مهمانی شام شب جمعه، از یک هفته قبل برنامهریزی کردم و تمام کارهایم را یک روز جلوتر تمام کردم. خوشحال بودم که خانواده خودم و همسرم مهمان ما هستند. نهایت تلاشم را کردم تا پدر و مادرم به داشتن فرزندی مثل من افتخار کنند و پدر و مادر همسرم هم در خانه فرزندشان احساس آرامش و شادی بکنند اما همه چیز به خاطر یک حرف و حرکت ناخواسته به هم ریخت. نمیدانم تقصیر من بود یا خانواده همسرم. هنوز هم نفهمیدهام توقع آنها از من بالاست یا رفتار من با آنها صحیح نیست...»
در اغلب موارد همینطور بیدلیل و اتفاقی، لحظههای خاص، موقعیتهای ویژه زندگی، رابطههای ما و... به خاطر یک حرف یا حرکت نادرست و ناخواسته خراب میشود. رابطه عروس و مادر شوهر یا مادر زن و داماد هم از این قاعده مستثنا نیست. شاید اگر در همه سالهای پیش از ازدواج، از روابط تیره و تار عروس و مادرشوهر یا مادر زن و داماد برای ما نقل نمیکردند یا نقل میکردند و راهکارهای رفع این مشکل را هم میگفتند، بعد از ازدواج اینقدر راهمان را گم نمیکردیم. در این شماره درباره رفتارهای درست با والدین همسرمان صحبت میکنیم.
بفهم و بپذیر
«یادم نمیرود روزی را که برای بله برون آمدید خانه ما. از خجالت آب شدم. آرزو میکردم کاش هیچوقت کادوی توی بیسلیقه را باز نمیکردم. آبرویم پیش همه رفت...». این حرفها، یادآوریهای ناراحتکنندهای است که نه تنها تغییری در هیچ چیز ایجاد نمیکند بلکه کدورت، دلخوری و آزردگی خاطر زن و شوهر را نیز به دنبال دارد.
به عقیده روانشناسان، نخستین گام برای داشتن زندگی موفق «انتخاب همسر از طبقه و جایگاه اجتماعی – فرهنگی شبیه به هم» است. هر چه شباهت خانوادهها از نظر فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... نزدیکتر باشد، ازدواج موفقتر خواهد بود. دلیل این موفقیت هم این است که رفتارها و شیوه زندگی زن و مرد به هم نزدیکتر است چون تربیت تقریبا مشابهی داشتهاند.