اكنون زمان آن فرا رسیده که به اصلاح و بازیابی زندگی خود بپردازید. پس کار خود را آغاز کنید و به تحمل موارد زیر خاتمه دهید:
آمارهای رسمی از دو دقیقه تا 75 دقیقه مطالعه در روز متغیر است. علت این اختلاف آماری فاحش هم این است که گاهی در ارائه آمارها، خواندن کتابهای آسمانی و دعاها را هم در زمره مطالعه غیراجباری به حساب میآورند و با همین پیشفرض، وضع سرانه مطالعه در ایران، کمی شکل و شمایل آبرومندتری به خود میگیرد.
اما واقعیت این است که جدای از همه این آمارهای رسمی، عموم ایرانیها به نسبت کشورهای توسعه یافته سرانه مطالعه کمتری دارند و اصولا مردمی هستیم که با فرهنگ شنیداری و گفتاری، راحتتر ارتباط برقرار میکنیم.
حالا در این شرایط ناخوشایند سرانه مطالعه در ایران، جالب است که تمایل به مطالعه کتابهای روانشناسی در ایران بالاتر از بسیاری از کتابهای دیگر است؛ به گونهای که مثلا شاهد هستیم برخی افراد که حتی احتمال دارد در طول سال هم یک کتاب غیردرسی نخوانند، اما نسبت به خواندن کتابهای روانشناسی و موفقیت علاقهمند هستند.
محبوبیت و پرطرفداربودن برخی از این کتابهای روانشناسی و موفقیت، به گونهای است که گاه برخی از این کتابها جماعت مختلفی اعم از تحصیلکرده، استاد دانشگاه، زنان خانهدار و حتی نوجوانان را به خود مجذوب میکند و برخی از این کتابها به چاپ چندم میرسد.
اگرچه همین جو استقبال نسبت به مطالعه کتابهای اینچنینی در جای خود قابل تحسین است و قطعا در نهادینهشدن فرهنگ مطالعه در ایران تاثیر مثبت میگذارد، اما سوال اینجاست که مگر این کتابها از چه ویژگی و مزیتهایی برخوردار است که در مدت زمان کوتاهی به محبوبیت میرسند و اصلا چرا بسیاری از کتابهای علمی ـ که اتفاقا شاید برای انتشار خیلی از آنها زحمت بیشتری کشیده شده باشد ـ به چنین تیراژ گستردهای نمیرسد؟
کتابهای تجاری پرطرفدارتر است
این روزها تقریبا یک پای هر پدیده بشری به تجارت گرهخورده و در این میان، کتاب هم از این ماجرا مستثنا نیست. تقسیم کتاب علمی و کتاب تجاری، مثل تمایز قائلشدن بین فیلم هنری و تجاری، قاعده مرسوم این روزهای دنیای فرهنگ و هنر است.
دکتر مصطفی تبریزی، روانشناس و عضو بازنشسته هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در گفتوگو با جامجم عنوان میکند: عمده کتابهای روانشناسی که این روزها در بازار مورد استقبال عموم قرار میگیرد و طرفداران بیشتری دارد، کتابهایی است که جنبه تجاری و فروش آن قویتر از جنبه علمی آن است.
به گفته تبریزی، کتابهایی که مثلا خوشبختی در چند لحظه و موفقیت در چند دقیقه را به مخاطب وعده میدهد، کتابهایی است که جنبه علمی درستی ندارد، اما اتفاقا این کتابهای تجاری میزان فروش بالاتری از کتابهای علمی دارد.
در تعریف این کتابهای تجاری باید توجه داشت که اغلب این کتابها از مفاهیم علمی و دانش روانشناختی کمبهرهاند و برای اغلب ناشران این کتابها، فروش بیشتر و رضایت خریدار نسبت به میزان آگاهیبخشی همان کتاب در جایگاه بالاتری قرار دارد.
کتاب خواندن برای تحمل سختیها
کارد به استخوان رسیده است و به هر دری که میزند، نتیجه نمیگیرد. روز به روز هم اوضاع مالی و خانوادگیاش بدتر میشود و حالا در بحبوحه این سیل مشکلات به کتابهای روانشناسی پناه میآورد تا راحتتر بتواند مشکلاتش را تحمل کند.
نه این که بخواهیم بگوییم همه افرادی که کتابهای تجاری روانشناسی میخوانند در زمره این افراد هستند، اما دور از ذهن نیست سهم زیادی از مشتریان این کتابهای عامهپسند را همین تیپ از شهروندان تشکیل میدهند.
تبریزی اعتقاد دارد وقتی ناکامیهای اجتماعی و اقتصادی زیاد میشود و فرد نمیتواند این ناکامیها را تحمل کند، احتمال دارد افراد به این کتابهای روانشناسی تجاری متمایل شوند.
به گفته این روانشناس، وقتی فردی نمیتواند نسبت به مشکلات ساختار اجتماعی که در آن قرار گرفته است مقابله کند، گاهی به این کتابها روی میآورد تا تحمل شرایط برایش راحتتر شود.
البته شکی نیست خواندن این کتابها نمیتواند یکباره معجزه و مثلا مشکل بیکاری جوانی را حل کند، ولی تبریزی تاکید دارد مشتریان این کتابهای تجاری، بیشتر از آن که به دنبال موفقیت واقعی باشند، به دنبال این هستند که با خواندن این کتابها به هیجان، شادمانی و آرامش برسند؛ حتی اگر این شادمانی آنها چندان پایدار نباشد.
فهم راحت، بازاری همهگیر میآفریند
چند نفر از مردم حاضرند کتابی تخصصی درباره مباحث سیاهچالههای فضایی بخوانند؟ این پرسش سادهای است که جواب آن را باید در بین دانشجویان و متخصصان فیزیک نجوم پیدا کرد، اما چند نفر حاضرند کتابی روانشناسی با عنوان راز سریع پولدارشدن را بخوانند؟ بدیهی است مشتریان این کتاب میتواند از هر سن، جنس و ملیتی باشد.
همهفهم و عامهپسند تولیدکردن هر محصول هنری و فرهنگی این قابلیت را دارد که تعداد مشتریان آن اثر را به شکل چشمگیری افزایش دهد.
اغلب کتابهای موفقیت و روانشناسی که در بازار بین مردم دست به دست میشود، از این خصوصیت مبرا نیست و هر فردی با هر میزان سواد میتواند بسیاری از این کتابها را بخواند، بفهمد و به دلیل القای انرژی مثبتی که در اینگونه کتابها موج میزند، از خواندن آن لذت ببرد.
البته همین ویژگی عامه فهمبودن این کتابها و محتوای علمی ضعیف آنها باعث دفع مخاطب متخصص میشود؛ طوری که میتوانیم بگوییم بسیاری از این کتابهای تجاری روانشناسی مورد علاقه کتابخوانهای حرفهای نیست، زیرا آنها براحتی فرق کتاب علمی را از کتاب غیرعلمی تشخیص میدهند.
اگر میخواهید زندگی موفقی داشته باشید، هیچوقت خودتان را درگیر 7 عادت آدمهای ناموفق نکنید.
کدام 7 عادت؟! با صفحه «موفقیت» این هفته، همراه شوید....
عادت اول: آنها منفی فکر میکنند، منفی حرف میزنند و منفی عمل میکنند!
آنها در هر شرایطی فقط مشکلات را میبینند. همیشه شکایت میکنند که آفتاب خیلی داغ است، باران گلهای باغچهشان را خراب کرده، باد موهایشان را به هم ریخته و ... خلاصه، فکر میکنند همه عالم برخلاف میل آنهاست. همیشه مشکل را میبینند و هیچوقت راهحل را نمیبینند. یک ضربه کوچک مشکلات را آنچنان بزرگ میکنند که تبدیل به یک تراژدی اساسی میشود. آنها شکست را عاقبت هر کاری میدانند؛ همچون یک بلای آسمانی که یک دفعه نازل میشود. هیچوقت به جلو حرکت نمیکنند و در زندگیشان تغییر زیادی نمیدهند، چرا که همیشه میترسند حاشیه امنیت و راحتی خودشان را از دست بدهند.
عادت دوم: آنها قبل از اینکه فکر کنند، عمل میکنند!
آنها براساس تصمیمهای غریزی، آنی و تکانهای عمل میکنند! مثلا اگر چیزی را ببینند که خوششان بیاید و چشمشان را در نگاه اول بگیرد بدون لحظهای درنگ آن را میخرند. حتی خیلی چیزهای به درد نخور و بیربط با زندگیشان. بعد یک چیز بهتر را میبینند و شروع میکنند به ناله و نفرین و چانه زدن برای دست آوردن آن. اگر به دستاش بیاورند زود از یادش میبرند و اگر به دستاش نیاورند زمان زیادی را صرف غم و اندوه ناشی از آن میکنند. اکثر وقتها درباره آینده فکر نمیکنند و با این حال فکر میکنند فردا موقعیت بهتری از امروز خواهند داشت. درباره نتایجی که به دست خواهد آمد، نظری ندارند. عمدتا از زندگی زناشوییشان لذت نمیبرند. گاهی دست به اعمال خلاف – چه تخممرغدزدی و چه شترمرغ دزدی- میزنند و جالب اینکه همه این کارها را در تصوراتشان، مطلوب میبینند.
عادت سوم:خیلی بیشتر از آنکه گوش بدهند، حرف میزنند!
انگار میخواهند یک «شومن» باشند و خودشان را مدام توی بحثهایی درباره قهرمانان زندگیشان و گروهها و دستههایی که دوست دارند، میاندازند و در این راه از دروغ گفتن هم ابایی ندارند اما اکثر مواقع حرفهایی که میزنند با توجه و استقبال دیگران روبهرو نمیشود. وقتی کسی به آنها نصیحتی میکند، گوشهایشان را میبندند و چیزی نمیشنوند، چرا که آنقدر مغرورند که نمیخواهند اشتباهشان را قبول کنند. در تصور خودشان، خیلی هم با فهم و کمالات هستند. آنها توصیههای دیگران را رد میکنند چون احساس میکنند اگر به حرف دیگران گوش بدهند، رتبه و منزلتشان پایین میآید.
مجموعه حاضر به رؤیت و تأیید حجتالاسلام والمسلمین قرائتی، آقای دکتر فانی و آقای دکتر خندان رسیده و اصلاحات لازم اعمال گردیده است
پیشگفتار
قرآن كریم، کتابی که از سوی پروردگار عالم و خالق و پرورش دهنده تمام موجودات از جمله انسان، نازل گردیده، بیان كننده نیازهای زندگی بشری برای رشد و تعالی و تکامل است، چنان كه در آیات گهربار آن کتاب فرمود: "تبیاناً لكل شیء"
از طرفی آیات این سلسله هدایت، بر مدیر جامعه اسلامی، پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله، نازل گردیده که خود اقدام به تشکیل حکومت و اداره آن به مدت ده سال نموده و در تمام آنات و لحظات و مشکلات، عنایات و راهنماییهای وحیانی راه گشای وی بوده است.
در این پژوهش تلاش بر این است تا با مراجعه به تفسیر قرآن کریم که پل ارتباطی میان ذهنهای خسته ما و آیات نورانی کلامالله است، دستورات و ارشادات آن منشور ربّانی که نگاهی به حوزه علوم مدیریتی دارد، استخراج گردد.
هدف از جمعآوری این مجموعه، فراهم آمدن نسخهای کارآمد و آسان فهم برای عموم علاقهمندان به مباحث مدیریت اسلامی بوده است، لذا تفسیری که مورد استناد و بازبینی قرار گرفته، «تفسیر نور» اثر حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی میباشد که در شیوایی و روانی، از معدود آثار منتشره در میان تفاسیر قرآن کریم است و در نگارش آن، تفاسیر مشهور مورد رجوع بوده و از این لحاظ از جامعیت نسبی برخوردار میباشد.
در بعضی از صفحات، ذیل نکات مطرح شده، آدرس آیاتی که مفهوم مشابه با آن را دارند جهت ارجاع علاقمندان ذکر گردیده که این روش باعث جلوگیری از تکرار آیات با مفهوم مشابه شده است.
موضوع و عنوان هر یک از آیات به صورت تیتر بیان گردیده تا علاقمندان بتوانند در پژوهشهای خود از آنها به عنوان مواد خام، استفاده نمایند، اگر چه پردازش و تکمیل این فضای علمی، خود حرکتی دشوار و خلاقیت مدار است.
کارکنان زمانی می توانند به خوبی تز عهده وظایف محوله برآیند که از مهارت ، دانش و توانائی لازم برخوردار بوده و اهداف سازمان را بخوبی شناسانند ابزاری که می تواند در این زمینه به کمک مدیران بشتابد فرایند توانمند سازی است.
چکیده
این مقاله قصد دارد با رویکردی کاربردی به مفهوم توانمندی کارکنان توجه کرده و به بررسی عوامل مؤثر بر توانمندی کارکنان بپردازد .توانمند سازی کارکنان یکی از ابزارهای مؤثر برای افزایش بهره وری کارکنان و استفاده بهینه از ظرفیت ها و توانایی های فردی و گروهی آنها در راستای اهداف سازمانی است .مدیریت برای اینکه بتواند سازمان متبوع خود را بهبود بخشد بایستی با دید کیفی به سازمان بنگرد و تلاش کند تا آنجا که ممکن است با ارائه راهبردهای اجرائی ، کیفیت عملکرد کاری سازمان خود را در سطح مطلوب حفظ کند .این به این معنی است که اصولاً هر برنامه مبتنی بر توانمندسازی می تواند به بهره وری منجر شود. دیدگاه های توانمند سازی :
1- دیدگاه عقلانی
2- دیدگاه انگیزش
3-دیدگاه فوق انگیزش
4-دیدگاه سیستمی (الگوی سه بعدی توانمند سازی مطرح هستند ، اعتماد صمیمیت ، تعهد ، مشارکت ، صداقت ، قدردانی ، مسئولیت دادن ، ارتباطات قوی ، محیط کاری مناسب ، بهینه سازی روش های کار از جمله ضروریات برنامه توانمند سازی می باشند و براساس مدیریت فرایند مدار توانمند سازی را باید در سازمان بصورت فرایند پیاده کرد .
واژه های کلیدی :توانمند سازی ، بهره وری ، مسئولیت پذیری ، اثربخشی ، مدیریت توانمند سازی
مقدمه
سازمانها امروزه در محیطی کاملاً رقابتی که همراه با تحولات شگفت انگیز است باید اداره شوند.در چنین شرایطی مدیران فرصت چندانی برای کنترل کارکنان در اختیار ندارند و باید بیشترین وقت و نیروی خود را صرف شناسائی محیط خارجی و داخلی سازمان کنند و سایر وظایف روزمره را بر عهده کارکنان بگذارند. کارکنان زمانی می توانند به خوبی تز عهده وظایف محوله برآیند که از مهارت ، دانش و توانائی لازم برخوردار بوده و اهداف سازمان را بخوبی شناسانند ابزاری که می تواند در این زمینه به کمک مدیران بشتابد فرایند توانمند سازی است.
واژه (EMPOWER) در فرهنگ آکسفورد " قدرتمند شدن " ، " مجوز دادن " ،" ارائه مدرک
تعداد صفحات : 3