loading...
" اَلو روانشناس "
فرهاد فرخي بازدید : 353 جمعه 07 فروردین 1394 نظرات (0)
تصاویر با ما حرف می‌زنند. كافی است به آنها با دقت نگاه كنیم تا به رمز و رازشان پی ببریم. با كمی دقت می‌فهمید كه در شبكه‌های مجازی برای پی بردن به اسرار درونی افراد سرنخ‌هایی وجود دارد. یكی از این سرنخ‌ها عكس پروفایل در شبكه‌های اجتماعی است. تصاویری كه یك فرد خودش را با آنها به دوستان مجازی‌اش معرفی می‌كند از واقعیت درونی او خبر می‌دهد. دكتر پرویز رزاقی، روانشناس و استاد دانشگاه به شما می‌گوید چه رازی پشت تصاویر شخصی افراد نهفته و چطور می‌توانید به ابعاد شخصیتی دوستان مجازی‌تان پی ببرید.


خجالتی‌ها كمتر عكس می‌گذارند
شاید افراد كمرو و خجالتی این ویژگی‌شان را در شبكه‌های اجتماعی هم بروز می‌دهند. این افراد معمولا از عكس واقعی خودشان كمتر استفاده می‌كنند یا تصاویرشان كاملا واضح نیست. علاوه بر این ممكن است ترجیح دهند به جای عكس واقعی خودشان تصاویری از زیبایی‌های طبیعی را داشته باشند. كمروها عكس‌های سنتی را هم می‌پسندند و دوست ندارند در فضای مجازی جلب‌ توجه كنند.
فرهاد فرخي بازدید : 335 شنبه 22 تیر 1392 نظرات (0)
علوم شناختی [Cognitive Science] مطالعه‌ی علمی ذهن [Mind] است. در این تعریف منظور از ذهن مجموع هر آن چه که نمودهای هوشمندی و آگاهی هستند مانند تفکر، ادراک، حافظه، احساس، استدلال و نیز تمام روندهای ناآگاهانه شناختی است. گاهی علوم شناختی را به صورت «مطالعه‌ی علمی شناخت» نیز تعریف می‌کنند و شناخت را مجموع حالت‌ها و فرآیندهای روانی مانند تفکر، استدلال، درک و تولید زبان، دریافت حواس پنجگانه، آموزش، آگاهی، احساسات و… در نظر می‌گیرند. به طور کلی پرسش‌هایی مانند این که ذهن چگونه کار می‌کند یا مغز چگونه هوشمندی [Intelligence] را ایجاد می‌کند، از جمله پرسش‌هایی هستند که در این شاخه‌ی علمی بررسی می‌شوند.
علوم شناختی ، مجموعه ای از رشته های تخصصی و حوزه وسیعی از دانش است. ده ها سال است که در دنیا در زمینه علوم شناختی تحقیقات مفصل و پر هزینه ای انجام می شود.

هدف از این علم این است که اولا قابلیت های شناختی که در موجودات زنده وجود دارد به شکل علمی تعریف و تدوین شود و بعد مکانیسم هایی که در مغز باعث به وجود آمدن چنین قابلیت هایی بوده اند، شناسایی شوند. وقتی این مکانیسم ها شناخته شدند به زبان ریاضی ترجمه و به شکل کمی مشخص می شوند و سپس این کمیات را در ماشین مدل سازی و در ابزار صنعتی مثل ربات ها پیاده سازی می کنند. با توجه به کارهایی که در این حوزه از علم انجام می شود می توان فهمید که زنجیره ای از علوم مختلف در آن دخیلند تا مکانیسم های نورونی را مطالعه کنند.

رشد انفجاری این علم در 20 سال اخیر حتی از رشد سریع علم فیزیک هم چشمگیرتر بوده است ، به طوری که نرخ رشد تولیدات علمی در این رشته از نرخ رشد تولیدات در رشته فیزیک در یک قرن قبل بیشتر بوده و سریع ترین رشد را به خود اختصاص داده است ؛ البته این مساله دلیل واضحی دارد که به پیشرفت های فناوری و به خصوص استفاده از انواع روش های غیرتهاجمی برای بررسی مغز انسان و روش های تهاجمی برای مغز نخستیان غیر انسان مثل میمون رسوس برمی گردد.


علوم شناختی پروژه‌ای در حال پیشرفت است که از دهه‌ی ۱۹۵۰ میلادی آغاز شده و نام «علوم شناختی» در سال ۱۹۷۳ به آن داده شده است. این شاخه از علم هنوز در ابتدای راه قرار دارد و افق‌های بسیاری برای گسترش و پژوهش دارد.

علوم شناختی یک «علم» است و بنابراین با روش‌ها و معیارهای علمی سرکار دارد. مهمترین اصل این علم آن است که «ذهن را می‌توان به طور علمی فهمید». همین امر سبب می‌شود که علوم شناختی یک رویکرد مادی‌گرایانه [Materialism] (مانند فیزیک، شیمی، گیاهشناسی و…) به ذهن باشد.

اگر در ایران یا افغانستان بزرگ شده باشید با توجه به پیشینه‌ی ذهنی احتمالی‌تان، با دیدن این که در علوم شناختی خیلی زود بحث «دوگانه‌انگاری» [Dualism] یعنی وجود بخشی غیرمادی (روح) که ذهن یا قسمتی از آن را در خود جای داده است یا وجود آن را سبب می‌شود، کنار گذاشته می‌شود و بحث‌ها به تمامی به‌طور پیش‌فرض بر روی مادی‌گرایی پیش می‌روند، تعجب کنید. شاید با خود بیاندیشید که چه طور ممکن است که «چیزی» که به ذهن می‌پردازد، دوگانه‌انگاری را به سادگی کنار بگذارد. اما در واقع تعجب شما از اشتباه شما حاصل می‌شود و نه از ساده‌انگاری دانشمندان علوم شناختی. چرا که همانطور که گفته شد علوم شناختی یک «علم» است و نمی‌خواهد خود را درگیر مسایلی کند که از دایره بررسی علمی خارج هستند. از این رو است که بسیاری از دانشمندان این حوزه به هیچ وجه وارد بحث درستی یا نادرستی دوگانه‌انگاری نمی‌شوند یا با استدلال‌های ساده از کنار آن می‌گذرند. (در حوزه‌ی فلسفه در طول تاریخ بحث‌های زیادی در این زمینه درگرفته است.)[ن]

علوم شناختی یک میان‌رشته [Interdisciplinary] است و شاخه‌های روانشناسی، علوم‌عصبی، علوم‌رایانه، انسان‌شناسی، زبان‌شناسی، فلسفه و… را دربر می‌گیرد. واضح است که این علوم در کنار ذهن به موضوع‌های دیگری نیز می‌پردازند. بنابراین آن بخش از این علوم که به نوعی به موضوع علوم شناختی بپردازند جزو علوم شناختی محسوب می‌شود. برای نمونه در مورد علوم‌رایانه پژوهشگرانی که در حوزه‌ی هوش‌مصنوعی کار می‌کنند را می‌توان دانشمندان شناختی [Cognitive Scientist] به‌شمار آورد. همچنین آوردن این نکته نیز مهم است که در منابع گوناگون از شاخه‌های گوناگونی (از علوم تربیتی گرفته تا زیست‌شناسی) به عنوان زیرشاخه‌های علوم شناختی یاد شده است.

شاید کمی عجیب به نظر برسد که چگونه چندین و چند علم مختلف به یک موضوع می‌پردازند. زنده‌یاد سنایی غزنوی داستان پیل و کورانی را تصویر می‌کند که هر یک به میزان درک خود و برپایه‌ی بخشی از بدن فیل که لمس کرده آن را به چیزی نسبت می‌دهد (گویا اصل داستان از تمثیل‌های بودا است). ما نیز در واقع همان کوران هستیم و ذهن آن فیل است. به همین سبب است که علوم مختلف هر کدام با زاویه‌ی دید خود به موضوع ذهن می‌پردازند.
برای این که بتوان یافته های علمی از مغز را به زبان ریاضی ترجمه کرد به رشته دیگری نیاز است که در کنار علوم اعصاب شناختی زاده شده و نام آن علوم اعصاب محاسباتی است.

کار چنین علمی این است که مکانیسم های عصبی نورونی را که به وسیله دانشمندان علوم اعصاب شناسایی شده اند به زبان ریاضی درآورد. وقتی این فرآیندها به زبان ریاضی ترجمه شدند، این قابلیت را دارند که در محیطهای غیرزیستی و موجود غیربیولوژیک مثل ربات یا ماشین پیاده سازی و اجرا شوند؛ بنابراین در علوم شناختی ما درباره زنجیره ای از علوم صحبت می کنیم که یک طرف آن مغز و علوم مربوط به آن است و یک طرف دیگر آن هم ریاضیدان ها، مهندسان کامپیوتر و مهندسان الکترونیک هستند و درواقع با همدیگر کار می کنند




.
فرهاد فرخي بازدید : 354 یکشنبه 16 تیر 1392 نظرات (0)
اين مطلب را يكي از خوانندگان سايت ميگنا بنام زهرا ایمانی شوره دلی تنظيم و براي ما ارسال كرده است .



استفادة بشر از موسيقي، امري آسان و قابل‌دسترس بوده است، چون ريتم و ملودي، به عنوان دو ركن اساسي موسيقي، در سرشت انسان وجود داشته و از طرفي آواگري‌ها و حركات ريتميك نيز نيازي به تكلم نداشته است. از اين رو، در بيشتر قبايل ابتدايي مراسم و آيين‌هاي مختلف موسيقايي كه وسيله‌اي براي ابراز همبستگي جمعي و از بين بردن ترس‌ها و غم‌ها و ايجاد آرامش و شادي و اراده در بين افراد قبيله بوده برگزار مي‌شده است.

موسيقي زبان آرزوها، انتظارها و عواطف بشري است و هر قوم و ملتي برحسب ويژگي‌هاي عاطفي و فرهنگي خود، موسيقي خاصي دارد. با درك موسيقي، عواطف زيبا، همدردي و تفاهم بيشتر قلبي ميسر خواهد شد.

پژوهشگران توصيه مي‌كنند كه والدين روزانه يك ساعت براي فرزندان كوچك خود موسيقي پخش كنند. اين عمل موجب بهتر شدن وضعيت تغذيه، خواب و افزايش وزن آنها مي‌شود.



1-- موسیقی نیاز انسان




فرهاد فرخي بازدید : 435 چهارشنبه 12 تیر 1392 نظرات (0)
از آنجا که روان شناسي يکي از رشته هاي علوم رفتاري يا اجتماعي يا انساني به شمار مي آيد، با بسياري از علوم ديگر مانند فلسفه، روش شناسي، فيزيولوژي، علوم تربيتي، جامعه شناسي و مردم شناسي ارتباط دارد.
به عبارت ديگر، گرچه فلسفه، فيزيولوژي و روان شناسي، ريشه هاي اصلي روان شناسي اند، علوم ديگر به دليل گستره ي موضوع روان شناسي بر اين علم تأثير گذاشته اند.(1) براي مثال، روان شناسي را از آن جهت که رفتار را مطالعه و بررسي مي کند، مي توان جزو علوم زيستي دانست و از آنجا که تعامل بين رفتار آدمي و جامعه را مطالعه مي کند، مي توان با علوم اجتماعي ارتباط داد. از اين روي، مناسب است به طور خلاصه به ارتباط روان شناسي با برخي از علوم مربوط اشاره کنيم:

1. روان شناسي و علوم تربيتي

يکي از اهداف مهم علوم تربيتي، تعليم و تربيت کودکان، نوجوانان و جوانان است. از اين روي، مسائل مورد نياز اين رشته در زمينه هاي آموزشي و تربيتي زمينه هاي پژوهش را براي روان شناسي فراهم مي کند. بدين ترتيب، افزون بر استفاده ي کارشناسان علوم تربيتي از اصول و يافته هاي روان شناسي، به رشد و تکامل اين دانش نيز کمک مي کند.

2. روان شناسي و فيزيولوژي





فرهاد فرخي بازدید : 359 دوشنبه 10 تیر 1392 نظرات (0)
روان شناسي نيز مانند ديگر علوم، براي بررسي و مطالعه ي موضوع هاي خود و دستيابي به هدف هايش به پژوهش نياز دارد. از اين روي، روش هايي را به خود اختصاص داده است. روان شناسان با استفاده از اين روش ها، در پي کشف حقايق مربوط به رفتار انسان اند.

پژوهش ها، براساس هدفي که پيگيري مي شود، به دو دسته ي بنيادي و کاربردي تقسيم شده است. مراد از پژوهش هاي بنيادي، کشف روابط ميان پديده ها، تدوين قوانين و اصول يا قواعد کلي آن بدون توجه به کاربرد عملي يافته هاي آن است. درحقيقت، انگيزه ي پژوهشگر در پژوهش هاي بنيادي، ميل به دانستن، فهم و درک و حل يک مسئله است. درنتيجه، پاسخ هاي به دست آمده نيز کلي است. بنابراين، هدف اساسي پژوهش هاي بنيادي، کشف مجهولات و افزايش دانش بشر است.(1) براي نمونه، به يافتن رابطه ميان هوش و تغذيه کودکان مي توان اشاره کرد؛ يا براي موفقيت در تحصيل چه عواملي مي تواند مؤثر باشد: هوش، پشتکار، شيوه هاي تدريس، شرايط مناسب تحصيل، شرايط بهداشت جسم و روان و مانند آن.(2)

هدف از پژوهش کاربردي نيز، آزمودن مفهوم هاي نظري در موقعيت هاي مربوط به مسائل واقعي است. از اين روي، بيشتر پژوهش ها در زمينه تعليم و تربيت، از نوع کاربردي است؛(3) چرا که هدف از آن، روش صحيح تربيت، رسيدن به راه حل مسائل و مشکلات زندگي و... است. درحقيقت، پژوهش هاي کاربردي، استفاده از روابط کلي و اصولي است که پژوهش هاي بنيادي کشف کرده اند.(4) بنابراين، انگيزه ي اصلي در پژوهش هاي کاربردي، ميل به دانستن به جهت سودمندي انجام يک کار يا فعاليت معين و استفاده مستقيم از يافته هاي پژوهشي است. براي نمونه، مي توان به تهيه ي راهنماي عملي براي مصاحبه کنندگان يا استفاده از اصول يادگيري آزمايشگاهي براي بهبود يادگيري اشاره کرد.

تعداد صفحات : 5

درباره ما
الو روانشناس با هدف ترويج بحث هاي روانشناسي و مشاوره فعاليت خود را از سال 89 اغاز نموده و تا كنون جزو برترين سايت هاي مشاوره و روانشناسي فارسي زبان ميباشد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • کدهای اختصاصی