loading...
" اَلو روانشناس "
فرهاد فرخي بازدید : 222 دوشنبه 03 آذر 1393 نظرات (0)
سوال :

سلام

در اوج جوانی بجای شادابی خیلی غمگینم برای شادابی همه کار کردم ولی غم و غصه ام رفع نمی شه و آروم نمی شم شم بگید چه کنم؟

جواب :

سلام

اولش اینو بگم که ادم بی غم تو دنیا پیدا نمی کنید منتها کم و زیاد داره بعدشم عرض می کنم غمگین بودن علل مختلفی داره که از بین بردنش به از بین رفتن عللشه و در مورد مثل شما ممکنه یکی از علل ناشادی و غمگین بودن ، نداشتن همسر و همراز و هم نفسی باشه که سرتون روی شونه اش بذارید و غمای عالم از یادتون بره ؛ چون انسان از انسه و وقتی جوان می شه دیگه انس با خانواده بسش نیست و نیاز به مانوس شدن با همسر رو داره و وقتی چنین کسی رو نداشته باشه انگار گمشده ای داره و هرچی هم که سنش بالاتر میره احساس نیازش در این زمینه قوی تر می شه و طبیعیه که وقتی اونو نداره در ناراحتی به سر ببره و تا وقتی پیداش نکنه ناراحتیش باقی باشه
farzaneh بازدید : 471 یکشنبه 18 دی 1390 نظرات (1)
4سال پیش با پسری آشنا شدم که از هر لحاظ مناسب بود شایسته و با فرهنگ.من قبل از اون با کسه دیگه ای نبودم.از همون روزای اول پنان شیفته و دلبستش شدم که انگار چندین ساله میشناختمش.رابطمون باهم خوب بود و خانواده هردومون هم خبردار بودن.قصدمون هم ازدواج بود.سال 88 که از دانشگاه قبول شدم رابطمون خود به خود کمرنگ شد اما بی هیچ دلیله قانع کننده ای.تا امسال که سال اول کارشناسیم.من از اواخر خرداد هیچ خبری از نداشتم حتی شمارشم عوض کرده بود.چندین بار بهش زنگ زدم دیدم یه خانم میانسالی ج داد.ازش پرسیدم این شماره دستش چیکار میکنه گفت که اون بهش داده خودشم تیرماه رفته ترکیه برا ادامه تحصیل شدیدا یکه خوردم جام خوشکم زد از اون موقع شبی نیست که بی گریه بخوابم.خیلی دوسش دارم بهترین خواستگارامو به خاطر اون رد کردم.چون احساس میکنم از همه پسرا جز ائن حالمو بهم میزنن حتی نمیتونم به پسری نگاه کنم. به من بگین چیکار کنم به خدا دلم خیلی گرفته
فرهاد فرخي بازدید : 551 چهارشنبه 11 آبان 1390 نظرات (0)

سوال :

سلام

در اوج جوانی بجای شادابی خیلی غمگینم برای شادابی همه کار کردم ولی غم و غصه ام رفع نمی شه و آروم نمی شم شم بگید چه کنم؟

جواب :

فرهاد فرخي بازدید : 485 سه شنبه 10 آبان 1390 نظرات (0)

سوال:

سلام
من در كل آدم شادى هستم.یه پسر پر سر و صدا و شاد بعد از دوران کودکی كه كلى دوست داشتم و شاد بودم و همین طور به نسبت كمتر تا اینكه به دوران دانشگاه رسیدم.الان كه خدمتتون هستم میتونم بگم دیگه هیچ دوستى واسم نمونده همه رفتن سر زندگیشون ببینین مشكلِ من تنهاییه بعد از اینكه دگه نتونستم دوستى پیدا كنم رو به این كردم كه با دخترى دوست بشم و سعى كنم این تنهایی رو  با داشتن كسى كه منو واقعا دوست داشته باشه پر كنم.اما سرىع متوجه شدم كه این دوستیای زود گذر اصلا جالب نیست و یه نوعی حالت بد به من دست داد از اون به بعد خواستم اگه با كسى آشنا میشم بهش به عنوان شریکی واسه زندگى اینده ام نگاه كنم هنوز به گشتنم ادامه میدم اما هرچه میگذره مثل اینكه به حالت تنهایى تو گوشه گیرى من افزوده میشه الان كه با شما دارم صحبت میكنم حس دلتنگی و تنهایى داره دیوونه ام  می كنه.خونواده خوبى دارم اما بازم با وجود اونها بازم این حس و دارم نمیدونم مشكلم كجاست لطفا كمكم كنین


جواب :

سلام

فرهاد فرخي بازدید : 499 دوشنبه 09 آبان 1390 نظرات (0)

سوال :

سلام

من پسری 24 ساله هستم تا حالا تو زندگیم با هیچ دختری رابطه نداشتم ..الان خیلی احساس تنهایی می کنم و نمی دونم واقعا دوستی با دخترا منو می تونه از تنهایی در بیاره البته بگم اصلا قصد ازدواج ندارم و فقط می خوام رابطمون در حد حرف زدن باشه

تعداد صفحات : 3

درباره ما
الو روانشناس با هدف ترويج بحث هاي روانشناسي و مشاوره فعاليت خود را از سال 89 اغاز نموده و تا كنون جزو برترين سايت هاي مشاوره و روانشناسي فارسي زبان ميباشد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • کدهای اختصاصی